۱۴۰۴.۰۹.۰۳

 بهزاد دانشگر که یکشنبه ۲ آذرماه یکی از سخنرانان نوزدهمین جلسه از دوره ادبی تماشا بود گفت: شعر می‌تواند احساس و دریچه‌های ذهنی را باز کند، اما اثرش کوتاه‌مدت‌تر است. اگر داستان خوب باشد، اثری بلندمدت دارد.


به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، نوزدهمین جلسه از دوره ادبی تماشا با تمرکز بر فضای گفت‌وگو بر محور زبان، واژه‌ها و آگاهی شاعری روز ۲ آذرماه در سالن صفارزاده برگزار شد. دورهٔ تکمیلی آموزش شعر بانوان که هرماهه از سوی مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری برگزار می‌شود، فرصتی برای شاعران و علاقه‌مندان به زبان و ادبیات فارسی فراهم می‌آورد تا در فضایی صمیمانه با حضور شاعران و استادان برتر شعر و ادب پارسی،‌ شعر بخوانند، نقد شوند و شاعری بیاموزند.

فریبا یوسفی، شاعر و دبیر دورهٔ ادبی تماشا، در ابتدای این جلسه به اهمیت استفاده از واژه‌های فارسی در کلام اشاره کرد. او شاعر را «پاس‌دار زبان و ادبیات فارسی» دانست و تأکید کرد که وظیفه شاعران، نه‌ فقط خلق زیبایی، که حفاظت از میراث زبانی‌ست. به‌گفته او، به‌کارگیری آگاهانه و خلاقانهٔ کلمات فارسی کهن، به تقویت ذخیره زبانی و حفظ ریشه‌های زبان برای تقویت و انتقال زبان به نسل‌های بعد کمک می‌کند و در همین بستر فرهنگ غنی و ریشه‌دار ایران نیز حفظ شده و انتقال خواهد یافت.

شعر می‌تواند احساس و دریچه‌های ذهنی را باز کند

آگاهی و قریحه؛ دو بال ضروری شاعری

محمدکاظم کاظمی، شاعر مهمان جلسه، دیدگاهی عمیق درباره نسبت «قریحه» (استعداد ذاتی) و «آگاهی» (دانش شاعرانه) ارائه داد. او با اشاره به یکی از ابیات شعر ایرج میرزا گفت: «ایرج میرزا می‌گوید شاعری طبع روان می‌خواهد،‌ نه معانی نه بیان می‌خواهد … اما شاید در قسمت دوم باید بگوییم که شاعری هم مبانی هم بیان می‌خواهد.» بر این اساس اگرچه داشتن ذوق و قریحه و روحیه شاعرانگی در فرد مهم است،‌ اما آشنایی با اصول و قواعد شعری نیز اهمیت بسیاری دارد.

وی در مثال‌ از شاعری به نام حیدر یغما صحبت کرد که قریحه قدرتمندی دارد، اما اگر آگاهی او از مبانی شعر (چنان که در نیما، اخوان ثالث یا شاعران نام‌آشنا و بزرگ دیگر وجود دارد) تقویت می‌شد، شاید به سطح بزرگان ادبی می‌رسید.

کاظمی در پاسخ به اینکه چه نوع آگاهی‌هایی به درد شاعر می‌خورد توضیح داد که گاهی ما دچار نوعی عدم‌توازن می‌شویم در آگاهی‌های خودمان نسبت به جهان. مثلا ممکن است مطالعات ما شامل مطالبی شود که قریحه شعر ما را تقویت کند، ولی از خواندن مطالبی که مبانی شعر ما را تقویت می‌کنند مانند نقد شعر، غافل می‌شویم، گاهی هم برعکس این اتفاق می‌افتد. شعر ما هم باید صورت (تکنیک، وزن، تصویر) داشته باشد هم سیرت (محتوا، اندیشه) و لازمه این دو، مطالعهٔ مطالبی در راستای تقویت هردو جنبه‌ است.

جایگاه زنان شاعر در تاریخ ادبیات

در این جلسه، کاظمی در پی پرسش یکی از شرکت‌کنندگان دربارهٔ ‌جای خالی زنان شاعر در کتاب «هشت رود»، آن را مشابه حضور کم‌رنگ زنان در تاریخ شعر فارسی تحلیل کرد و گفت که در دوره‌های گذشته، حضور شاعران زن بسیار محدود بوده، اما به مرور تصاعدی رشد کرده است. 

او به طاهره صفارزاده به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین شاعران زن پس از انقلاب اشاره کرد و افزود که در دوره‌هایی که او مورد کاوش قرار داده، تعداد شاعران زن کمتر بوده؛ لذا در «هشت رود» نتوانسته به تعداد زیاد شاعران زن بپردازد. او معتقد است اگر دوره مورد بررسی آن کتاب، دهه اخیر بود، قطعاً سهم زنان شاعر بسیار بیشتر می‌بود. لذا دوره مورد توجه در این کتاب، علت پرداخت کم به بانوان شاعر است.

نکته دیگری که کاظمی مطرح کرد، اهمیت آگاهی در شاعر بود. گاهی در کسب آگاهی، ذهن ما به انحراف کشیده می‌شود. صرفا «شعر خواندن»، برای کسب آگاهی کافی نیست، همانطور که «شعر نخواندن» برای شاعر زیان‌بار است، «فقط شعر خواندن» نیز برای شاعر زیان‌بار است. گستردگی حوزه مطالعات و آگاهی ما به عنوان شاعر، طبیعتا نیاز ماست، اما گاهی دانستن جنبه‌های دیگر آگاهی، مثلا شناختن متفکران نیز لازم است.
همچنین کاظمی توضیح داد که آگاهی شاعر از جهان، از خودش و از حوزه‌های مختلف، باید آگاهی وسیعی باشد. بنابراین علاوه بر آگاهی‌های بیرونی، آگاهی شاعر از ظرفیت‌ها، استعداد، توانایی‌ها و مهارت‌های درونی خودش نیز بسیار اهمیت دارد؛ اینکه میان جهان خود و جهان بیرونی بتواند نوعی ارتباط ایجاد کند. بر همین مبنا،‌ گاهی اوقات شاعری هست که ذهن بسیار خلاق و تصویرگری دارد ولی در صورت‌بندی شعر چندان قوتی ندارد، او در شعر سپید موفق خواهد بود. و بالعکس، شاعری هم هست که در تصویرگری و خلاقیت ذهنی موفق نیست ولی بیان خوب و موزونی دارد، او شاید در شعر کلاسیک موفق‌تر باشد. مانند احمد شاملو که تخیل نیرومندی داشت و در شعر سپید بسیار موفق بود. به همین دلیل مهم است که نسبت به احوالات درونی خودمان آگاهی داشته باشیم و در مسیر درستی به شاعری بپردازیم.

شعر می‌تواند احساس و دریچه‌های ذهنی را باز کند

دوره تماشا نه‌فقط یک کلاس شعر یا کارگاه تکنیکی، بلکه مکانی برای آموزش ژرف زبان و اندیشه ادبی است. شاعران حاضر در این دورهٔ ادبی می‌توانند با آگاهی بیشتر، نقش مهم‌تری در حراست از زبان فارسی و توسعه ادبیات کشور ایفا کنند، همانطور که فریبا یوسفی در آغاز جلسه یادآور شد، آن‌ها نگهبانان یک میراث بزرگ‌اند.

مسیر تجربه‌کردن مقدم بر مسیر ذهن است

بهزاد دانشگر، مدیر دفتر ادبیات داستانی مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، در نوزدهمین اردوی ادبی تماشا با بیان این‌که انسان برای آموختن دو مسیر ذهن و تجربه را پیش‌رو دارد، گفت: به نظر من مسیر تجربه کردن مقدم بر مسیر ذهن است. مثل وقتی که کودکی در یک‌سالگی دستش را به ظرفی داغ می‌زند و مادر باتجربه اجازه می‌دهد حرارت را حس کند تا یاد بگیرد دیگر دست نزند. ما در زندگی با تجربه‌هایی که کسب می‌کنیم تصمیم می‌گیریم و می‌فهمیم.

وی با اشاره به اینکه همه چیز را قرار نیست خودمان تجربه کنیم، افزود: گاهی تجربه دیگران بخشی از تجربه زیسته خود ما می‌شود. برای همین کسانی که داستان می‌خوانند، درک بهتری از آدم‌های اطرافشان دارند چون در داستان‌ها به جای شخصیت‌ها زندگی کرده‌اند.

دانشگر گفت: در نوجوانی و جوانی ما، سیر مطالعاتی شریعتی و مطهری مرسوم بود، اما امروز حتی در حوزه‌های علمیه هم کمتر کسی این سیر را کامل می‌خواند. مواجهه نوجوان‌های امروز از منظر اندیشه نیست؛ از منظر احساس است. مثلا دخترانی که حجاب را کنار می‌گذارند، چند نفرشان به خاطر شبهه‌های فکری این کار را می‌کنند؟ اغلب آن‌ها فقط احساس می‌کنند با این سبک خوش‌تیپ‌ترند.

ماجرای دارای روایت، اثرگذار است

وی تأکید کرد: در مسائل مذهبی نیز اگر احساس آدم گره بخورد، همان اتفاق می‌افتد. امروز آنچه قرار است در لایه‌های فلسفی برای مخاطب تبیین شود، در دل سریال‌های طولانی رخ می‌دهد و این اثرات به تمام زندگی او سرایت می‌کند. مثل کسانی که از کودکی سریال‌ها و انیمه‌های کره‌ای می‌بینند؛ این تغییرات یک‌شبه نیست. به همین دلیل تأثیرگذاری داستان‌ها بسیار زیاد شده و منظور فقط کتاب نیست؛ هر ماجرایی که روایتی در آن شکل بگیرد، اثرگذار است.

شعر می‌تواند احساس و دریچه‌های ذهنی را باز کند

دانشگر با اشاره به نمونه‌ای از تأثیر داستان‌های شخصیت‌محور گفت: آن‌قدر که ابراهیم هادی و زندگی او جوانان را متحول کرده، کتاب‌های مطهری چنین اثری نداشته‌اند. معمولاً احساس افراد با خواندن زندگی ابراهیم هادی متحول می‌شود و بعد سراغ کتاب‌های مطهری می‌روند.

دانشگر درباره نقش شعر و داستان توضیح داد: شعر می‌تواند احساس و دریچه‌های ذهنی را باز کند، اما اثرش کوتاه‌مدت‌تر است. اگر داستان خوب باشد، اثرش بلندمدت است. وقتی تجربه دراماتیک داستان با اندیشه پیوند بخورد، اتفاق خوبی می‌افتد. شعر هم اگر بتواند با مخاطب تجربه و همذات‌پنداری ایجاد کند، می‌تواند عرصه‌های تازه‌ای رقم بزند.

در ادامه، علی داودی، مدیر دفتر شعر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، با خوانش شعری از رویا شاه‌حسین‌زاده به تحلیل فضای شعر سپید امروز پرداخت.
داودی در ادامه چند شعر خواند که در یکی از آنها شاعر می‌گوید:
«من شاید هیچ کس را آن سوی دیوارها نداشته باشم 
اما در این غروب کسالت بار 
هیچ چیز به اندازه تلفنی از زندان
 خوشحالم نمی‌کند 
و مردی که اعتراف کند 
گاهی 
به جای آزادی
 به من می اندیشد»
داودی در توضیح ویژگی‌های این شعر گفت: ساده‌ترین بیان احساسات انسانی در این شعر مشهود است و شاعر با بهره‌گیری از خیال ابتدایی و صراحت در روایت، شعر را به زندگی روزمره نزدیک کرده است. 

شعر می‌تواند احساس و دریچه‌های ذهنی را باز کند


وی افزود: یک دوره تمامی شعرها جالیز و مترسک بود، دوره‌ای قطار و سرباز و دشمن؛ مضامین فصلی‌اند. این‌که شاعری از حرف‌های ساده روزمره شعر می‌سازد، عامل نزدیکی شعر او به زندگی ماست.

داودی عنوان کرد: مجموعه‌های شعر سپید معمولاً حاصل یک دوره زیسته شاعر هستند و نمونه آن در مجموعه «۵۳ ترانه عاشقانه» شمس لنگرودی است. 

واژه‌گزینی، هنر شاعر

وی همچنین واژه‌گزینی را هنر شاعر خواند و گفت: انتخاب درست واژه‌ای که معناهای چندگانه دارد، می‌تواند مخاطب را میخکوب کند. 

داودی در ادامه چند شعر دیگر از بانوان شاعر سپیدسرا خواند و به تحلیل آن‌ها پرداخت.

در ادامه برنامه، محمدرضا سنگری، پژوهشگر و استاد ادبیات، سخنان خود را با قرائت سوره کوثر آغاز کرد و ویژگی‌های زندگی کوثری و زندگی ابتر را برشمرد.

او زندگی‌های با مشخصهٔ کوثری را در درستی‌ها و راستی‌های انسان در عملکردهای زبان و چشم و قلب او توصیف کرد و در حیطهٔ راستی‌های زبان گفت: با توجه به اقسام «راست‌های ناراست»، ما هشت نوع راستِ دروغ و ناروا داریم؛ سخنی که راست است اما شر ایجاد می‌کند، یا راست گفتن در جای نامناسب، یا راست همراه با کنایه و تحقیر. در حقیقت راست گفتن کافی نیست، راست را باید زیبا گفت.

سنگری سپس خاطره‌ای از سال ۱۳۶۷ پس از پذیرش قطعنامه بیان کرد و گفت: در روزهایی که نگرانی از سقوط دوباره خرمشهر وجود داشت، متنی نوشتم که پیش از سخنرانی رئیس‌جمهور وقت آقای خامنه‌ای قرائت شود. در آن زمان من خمس اموالم را جدا کرده و در جیبم گذاشته بودم که بپردازم. پس از شنیده‌شدن بخشی از متن، رئیس‌جمهور واکنش نشان داد و از دیگران خواست ادامه آن را گوش کنند. پس از پایان مراسم و بازگشت، من را دوباره فراخواندند و  رئیس‌جمهور به من گفت: «خیلی‌ها حق را می‌گویند اما بد می‌گویند، اما تو حق را خوب گفتی» و آقای خامنه‌ای به همین مناسبت هدیه‌ای به من دادند که دقیقاً معادل خمس اموالی بود که جدا کرده بودم.

شعر می‌تواند احساس و دریچه‌های ذهنی را باز کند

این پژوهشگر ادامه داد: برخی راست می‌گویند اما برای مطرح‌کردن خود، یا برای رسیدن به دروغی بزرگ‌تر. صادق کسی است که راست می‌گوید اما صدیق کسی است که راست می‌گوید و راست عمل می‌کند.

سنگری سپس به روایت‌هایی درباره حضرت زهرا (س) پرداخت و گفت: نور حضرت بر امیرالمؤمنین (ع) می‌تابید؛ صبح خورشید بود، ظهر ماه و شب ستاره. 

او افزود: رفتار و حضور اجتماعی حضرت زهرا (س) به‌گونه‌ای بود که زنان یهودی و مسیحی برای دیدارش می‌آمدند و حتی دختران آن‌ها از پیامبر (ص) اجازه حضور حضرت در مراسمشان را می‌خواستند. به گفته او، زیبایی رفتار حضرت فاطمه (س) سبب شد بسیاری از آنان مسلمان شوند و به خانه ایشان رفت‌وآمد داشته باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha